موزهی اسباببازی، دیزاین و خیال
موزهی اسباببازی در مسیر پرومتیک، جاییست که مفهوم «آفرینش» به سرچشمهی نخستین خود بازمیگردد؛ یعنی بازی. در این فضا، دیزاین نه بهعنوان فرایندی صنعتی یا انتزاعی، بلکه بهعنوان بازتابی از تخیل انسانی بررسی میشود. جاییکه ساختن، تجربهای شهودی و کودکانه است؛ بیواسطه، صادق و سرشار از شگفتی.
ایدهی اصلی این بخش بر پایهی پیوند میان «نور» و «بازی» است؛ همان نیرویی که نخستین ابزارهای اپتیکی را به وجود آورد و مفهوم دیدن را به تجربهای دیزاینشده بدل کرد. در این فضا، بازدیدکنندگان از طریق کارگاههای ساخت اسباببازیهای اپتیک (مانند کالیدوسکوپها، جعبههای سایهبازی و عروسکهای الهامگرفته از فرشهای هوشنگشاهی) در فرآیند دیزاین مشارکت میکنند. این مشارکت نه تنها جنبهی آموزشی دارد، بلکه تجربهای زنده از تفکر دیزاین است؛ حرکتی از تصور به تجسد.
در نگاه کیوریتوریال، موزهی اسباببازی، نقطهی تماس میان حافظه و خلاقیت است. اسباببازیها در اینجا فقط اشیای نوستالژیک نیستند؛ بلکه ابزارهاییاند برای درک نحوهی عمل ذهن انسان در ساخت معنا. بازی در این روایت، همان آتش نخستین پرومته است؛ جرقهای که خلاقیت را زنده نگه میدارد.
نور، بهعنوان عنصر محوری در آثار این فضا، نقشی دوگانه دارد: هم ابزار دیدن است و هم سوژهی تماشا. در تعامل میان نور، حرکت و رنگ، دیزاین به زبانی از درک و خیال تبدیل میشود.
در نهایت، موزهی اسباببازی در پرومتیک یادآور این حقیقت است که دیزاین، پیش از آنکه نظامی پیچیده از تولید و زیباییشناسی باشد، نوعی بازیکردن با جهان است؛ کوششی برای فهمیدن، تغییر دادن و دوباره ساختن جهان، درست همانطور که کودکان میآفرینند؛ ساده، آزاد و بیپایان.
